محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ تعداد عناوین محصولات هفتگی این رسانه نسبتا نوپا مدام بیشتر میشود و هرروز خبر تازهای از کلید خوردن یک پروژه جدید توسط پلتفرمها به گوش میرسد. درباره کیفیت سریالهای تولیدی در شبکهخانگی میتوان مفصل حرف زد، اما نکته درخورتأملی که طی یکیدو سال اخیر حسابی به چشم آمده رشد قارچگونه رئالیتیشوها -یا به بیان دقیقتر محصولات غیرنمایشی و هرچیزی غیر از سریالها- در این رسانه است.
اکنون باتوجهبه وضعیت نامشخص توزیع سریال ضعیف «دادزن»، ۹ سریال بهصورت هفتگی در شبکهخانگی منتشر میشوند که یکی از آنها فیلم سینمایی است و صرفا با اضافه کردن پلانهای فرعی، تبدیل به مینیسریال شده است.
علاوهبراین، باتوجهبه جامعه مخاطبان خاص دو مجموعه «فوفو، مسافری از کامادو» و «پیکولو» که مختص گروه سنی کودک و نوجوان هستند، تعداد سریالهای بزرگسالان این رسانه به هفت عنوان نمایشی محدود میشود که این عدد تا قبل از انتشار قسمت اول «زخم کاری: بازگشت» شش سریال نمایشی برای هر هفته بود. در مقابل، اما هماکنون شبکه نمایش خانگی ایران شاهد هفت برنامه غیرنمایشی هم هست که البته برخی از آنها مثل «مهمونی۲» واجد وجوه نمایشی نیز هستند، اما بههرحال سریال (به معنای عرفی کلمه) محسوب نمیشوند.
این شوهای پرتعداد که به نظر بسیاری از منتقدان اغلب بیکیفیت و شانهتخممرغی هستند، حدودا نصف ظرفیت شبکهخانگی را به تسخیر خود درآوردهاند و مشخص نیست که تولید آنها تا کجا قرار است ادامه داشته باشد. به نظر میرسد موفقیت انکارناپذیر مجموعه «جوکر» بسیاری از تهیهکنندگان را به صرافت تولید رئالیتیشو انداخته است، زیرا هزینه و دردسر کمتر تولید این قبیل آثار میتواند وسوسهکننده باشد. در ادامه مروری خواهیم داشت بر سایهروشنهایی از این هفت برنامه که بهطور منظم در پلتفرمها منتشر میشوند.
نگاهی کلی به تولیدات غیرنمایشی شبکهخانگی نشان میدهد که بیشتر این مجموعهها صرفا با هدف تولید سرگرمی ساخته میشوند و تقریبا هیچ نشانی از یک ایده مشخص که به کار مخاطب بیاید، در آنها به چشم نمیخورد. بندبازی روی خطوط قرمز با شوخیهای نامتعارف که شاید نظر بیننده را بهصورت مقطعی جلب کند، یکی از مهمترین روشهای برخی از این برنامهها برای ایجاد سرگرمی است.
بهعلاوه، در برنامههایی که سؤالاتی مبتنی بر اطلاعات عمومی دارند (مثل «تیانتی» و «ناتو») پرسشها به شکل تفننی طراحی میشوند تا بامزهتر به نظر برسند. استفاده گسترده از بندهای موسیقی هم از دیگر مواد لازم برای تولید چنین محصولاتی به شمار میرود، بهطوریکه از هفت برنامه درحالپخش فقط سه مجموعه «شبهای مافیا: زودیاک»، «ضد» و «پدرخوانده» در صحنه خود گروه موسیقی ندارند.
جالب این است که اگر ترکیب نوازندگان این گروهها را با دقت نگاه کنید، به چهرههای مشترکی برمیخورید که همزمان در چند برنامه شبکهخانگی ساز میزنند. دکورهای عظیم و پرزرقوبرق از دیگر نقاط مشترک در میان عموم برنامههای غیرنمایشی شبکهخانگی است. دراینمیان، تنها «مهمونی۲» با یک دکور معمولی به کار خود ادامه میدهد و بقیه برنامهها دکورهایی بزرگ و پرهزینه دارند.
اگر کمی به عقب برگردیم و فهرست سلبریتیهای حاضر در دو برنامه «دستبهمهره» و «ناتو» را هم به فهرست مهمانان برنامههای در حال پخش اضافه کنیم، مشخص میشود که ترکیب مهمانان همه این رئالیتیشوها را هنرمندان درجه دوم و سوم تشکیل میدهند؛ بازیگران نقشهای فرعی عمدتا کمدی که خصلت ستاره بودن ندارند و امیدوارند که با شرکت در این قبیل برنامهها از خاطر مردم محو نشوند. بهجز چند ستاره محبوب که در نخستین قسمتهای «مهمونی۲» به این برنامه آمدند، دیگر شاهد حضور هیچ ستاره ترازاولی از سینما و موسیقی در این برنامهها نبودیم و صرفا با گروهی از بازیگران متوسط طرفیم که از این برنامه به آن برنامه میروند.
دقیقا مشخص نیست که سازندگان رئالیتیشوهای شبکهخانگی از جان بازی مافیا چه میخواهند و تا کجا قصد دارند تولید مسابقههای بیرمق مبتنی بر این بازی را ادامه دهند. میدانید که بازی مافیا شکلهای مختلفی دارد و اساسا قابل بازطراحی توسط شرکتکنندگان است. همین موضوع باعث شده است که در شبکهخانگی سه مجموعه «شبهای مافیا: زودیاک»، «ضد» و «پدرخوانده» همزمان تولید و پخش شوند که هر سه فضایی مافیایی دارند. این در حالی است که جذابیت بازی مافیا حتی برای نسل جوان هم تاحدودی کاسته شده و این میزان از تلاش برای احیای مافیا، آن هم با شرکتکنندگانی که برخی از آنها بهوضوح از کیفیت پایینی برخوردارند، تعجبآور به نظر میرسد.
یکی از رئالیتیشوهای پرحرف و حدیث شبکهخانگی که بهصورت هفتگی و با اجرای حامد آهنگی پخش میشود، «تیانتی» است. شعار مسابقه «تیانتی» این است که حاضران در آن باید «پرانرژی» باشند و این موضوع مدام به مخاطب یادآوری میشود؛ حتی با روشهای عجیبی مثل ترغیب کردن شرکتکنندگان به جیغ زدن. جالب است که «تیانتی» با تمجیدهای اغراقشده برخی از سلبریتیها همراه و عمدتا انرژیک بودنش ستایش میشود.
نخستین قسمتهای این مسابقه با مهمانان عادی پخش شد، ولی خیلی زود سلبریتیها برای شرکت در آن ابراز آمادگی کردند و برای باز شدن پایشان به «تیانتی» صف کشیدند. همه اینها در حالی است که بیش از پانزده سال قبل، صداوسیما مسابقهای بهمراتب پرهیجانتر را با نام «سیمرغ» تولید و پخش میکرد که فضایی مشابه با «تیانتی» داشت، اما هم مبتنی بر آمادگی جسمانی بود و هم حال خوش جاری در اتمسفرش کاملا واقعی (و نه ساختگی) به نظر میرسید.
«تیانتی» بهواسطه باز کردن پای سلبریتیها به مسابقه تاحدی توانست توجه مخاطبان را جلب کند؛ زیرا بیننده بدش نمیآید هنرپیشهها را در موقعیت خیس شدن یا معلق بودن در هوا ببیند، اما ترکیب مهمانها همچنان محدود میشود به همان جوخهای که به بخش جدانشدنی رئالیتیشوها تبدیل شده است. از طرف دیگر، برخی از کنشهای مجری این مسابقه ممکن است برای گروهی از مخاطبان تازگی داشته باشد، اما بیتردید در بلندمدت موجب تألم شبکهخانگی خواهد بود. کافی است آخرین لحظات دهمین قسمت از این مسابقه را با دقت تماشا کنید و از رفتارهای عجیب مجری خوشقلبی که سعی دارد به هرقیمتی خودش را سرزنده نشان دهد، دچار حیرت شوید.
یکی از مهمترین برنامههای غیرنمایشی شبکهخانگی سری دوم از مجموعه «مهمونی» است که براساس خصلتهای نوستالژیکش هنوز هم مخاطبان زیادی دارد. از حواشی ایجادشده برای نخستین قسمتهای این مجموعه که بگذریم، «مهمونی۲» از لحاظ کیفیت ساخت یکی از بدترین آثار کارنامه کاری ایرج طهماسب محسوب میشود. این هنرمند باسابقه در سالهای متمادی حضورش در تلویزیون و سینما آنقدر شاهکار ساخته است که مخاطب نمیتواند برنامه متوسط «مهمونی» را از او بپذیرد.
ایرج طهماسب هنوز هم اسطوره برنامهسازی کودک است که بهواسطه شخصیت منحصربهفرد و لحن صمیمی آثارش همواره سمپاتیک و دوستداشتنی خواهد بود؛ مردی که صبوری، متانت، رواداری، آرامش و بهطورکلی فضایل اخلاقی را بدون شعار و تزویر به بچهها آموزش میدهد. بااینحال تغییرات ایجادشده در تیم بازیگران و صداپیشگان این مجموعه انتظارات مخاطبانی را که همیشه از طهماسب توقع شاهکار دارند برآورده نمیکند.
حضور علی زندوکیلی با اسب در این برنامه، دعوت از برخی مهمانهای متوسط که حضورشان چندان برای مخاطب جالبتوجه نیست، تبلیغات آزاردهنده ابزارآلات، خلق چند عروسک سرد و بیروح (در کنار پشه، شاباش، کته و بچه که کاراکترهای دلچسب و محبوب «مهمونی۲» هستند) و در نهایت حضور بیرمق هنرپیشههایی که تناسبی با فضای صمیمی عروسکها ندارند و اجرایشان از خط بیرون میزند، عمده دلایلی هستند که باعث میشوند سری دوم از مجموعه «مهمونی» نمره قبولی نگیرد و نشانی از آن صلابت همیشگی آثار ایرج طهماسب در آن نباشد. بهطورمشخص، جای خالی حمید جبلی و محمد بحرانی در این مجموعه حسابی به چشم میآید و اگر تلاش خلاقانه هوتن شکیبا و کاظم سیاحی نبود، شاید حتی «مهمونی۲» به اثری غیرقابلدیدن تبدیل میشد.
در میان رئالیتیشوهایی که در شبکهخانگی پخش میشوند، «صداتو» وضعیت مطلوبی دارد. این برنامه با تدارک و طراحی هوشمندانه و البته تدوین مناسبش توانسته است به ضربآهنگ تندی برسد و سرگرمی آبرومندانهای برای مخاطبان ایجاد کند. ترکیب یاوران برگ برنده این مجموعه محسوب میشود، زیرا همگی آنها چهرههایی گرم و خوشمشرب هستند و اظهارات و کنشهایشان برای بیننده تکراری و تصنعی جلوه نمیکند.
«صداتو» که قواعدش در قسمتهای اول تاحدی برای مخاطب گنگ بود، درحالی به قسمت پایانی از فصل اول خود نزدیک میشود که امید میرود با بهروزرسانی در فصل بعدی به یکی از مسابقههای ماندگار شبکهخانگی تبدیل شود. باوجود این نقاط قوت، بهرسمیتشناختن برخی مشاغل (از جمله ضایعاتجمعکنی) و نگاه ویترینی و غیرواقعی به برخی شغلهای دیگر (مثل بنایی که مورد کنایه محمد بحرانی هم قرار گرفت) از سهلانگاریهای قابلبحث در طراحی این مجموعه به شمار میرود.
«چیدمانه» احتمالا یکی از بدترین رئالیتیشوهای شبکهخانگی است؛ مسابقهای که در آن لشکری از سلبریتیهای درجه ۲ و ۳ در یک دکور متحرک به تیمهای دونفره تقسیم میشوند و در چالشهای نخنمایی مثل اتاق فرار و بازخوانی آهنگهای معروف شرکت میکنند تا امتیاز جمع کنند و با آن امتیاز بتوانند وسایل موردنیازشان را برای طراحی یکخانه بخرند. در نهایت هم سه داور از حوزه طراحی و معماری به آنها امتیاز میدهند.
چالشها و میانبرنامههای مندرس این مسابقه مأیوسکننده هستند؛ بالاخص برخی از رفتارهای کمدینی که مثلا قصد دارد با لودگی نظر مجری برنامه را به خود جلب کند. لیلا اوتادی که در عرصه بازیگری هم هنرپیشه متوسطی محسوب میشود، در مقام مجری این مسابقه یکی از بدترین اجراهای تاریخ رئالیتیشوهای شبکهخانگی را به نمایش گذاشته و هجوم تبلیغات باربط و بیربط (از برند پنجره دوجداره، شیرآلات و مبلمان گرفته تا فروشگاه پرده و انواع لوازمخانگی) از «چیدمانه» یک پیام بازرگانی طولانی و ملالآور ساخته است.